اگر بخواهیم فقط یک نکته کلیدی را به معامله گران تازه کار توصیه کنیم، باید گفت که الزاماً نباید همه معاملات را به صورت صحیح تحلیل کنید؛ لازم نیست هر معامله را درست انجام دهید.

اکثر معامله گران مبتدی به شدت دنبال درست بودن تحلیلشان هستند و این یک باور مضری است و باید آن را اصلاح کرد. زیرا تا زمانی که با ضرر کردن کنار نیایید، نمی توانید پیشرفت کنید. لذا اگر تحلیل شما اشتباه از آب در آمد، اشکالی ندارد و به معاملاتتان ادامه دهید.

به گزیده زیر توجه کنید. این گزیده پاسخ به یک کامنت یک وبلاگ فارکس است:

’’در پاسخ به سوال «چگونه می توانم مطمئن شوم که تحلیل و تصمیم معاملاتی ام درست خواهد بود؟» باید بگویم که این امکان پذیر نیست. همه مسائل معاملات، چه تحلیل و چه تصمیم، بر مبنای احتمالات است. پس اگر ما شرایط را به شکل غیرصحیح متوجه شویم، یا یک اتفاقی، بعد از ورود به معامله، تصویر کلی معامله را بر هم بزند، پس قطعا در این حالت ضرر خواهیم کرد. سود کردن در “مجموعه” معاملات حاصل می شود و الزامی نیست که در هر معامله سود کنیم.

‘‘

این معامله گر تازه کار است. اما شور و اشتیاق ستودنی دارد. به نظر می رسد چنین معامله گری در آینده، معامله گر موفقی خواهد بود.

اما این امر مستلزم تغییر در طرز فکر است. چنین معامله گری نباید دنبال «درست بودن» همه تحلیل های خود باشد و نباید در بازارهای مالی دنبال «اطمینان» بگردد. و در عوض باید روی مدیریت ریسک تمرکز کند و بپذیرد که سود در مجموعه ای از معاملات حاصل می شود.

هر معامله گری دچار اشتباهات زیادی می شود.

منظور از «اشتباه» لزوماً ضرر نیست، اگرچه اغلب چنین است. بلکه به این معنی است که نشان می دهد تحلیل یا ایده معاملاتی به درستی با واقعیت بازار همسو نبوده است.

بیایید به مجموعه ای از معاملات نگاه کنیم، که شامل سه معامله «اشتباه» و یک معامله «درست» است.

همانطور که در تصویر فوق مشاهده می کنید، سطح باز شدن مشخص شده است. در اینجا معامله گر در بدو آغاز معاملات وارد نمی شود. بلکه منتظر تشکیل ساختار قیمت بعد از باز شدن می ماند. دو دلیل برای این کار وجود دارد:

در تصویر فوق:  1. تقریباً آغاز فاقد جهتی بود و عملکرد روزانه بیشتر معاملات رنج را شامل می شد و درون دامنه روز قبل محدود شده بود.

2. به دلیل یک سری مسائل {روزمره یا شخصی} ممکن است معاملات روز گذشته را از دست دهید. و این ممکن است شما را در روز بعد احساسی کند.

اگر به نمودار یک دقیقه ای نگاه کنیم می بینیم که بهتر است وارد معامله نشویم و کمی صبر کنیم. در این نمودار فوق عملکرد قبل از گشایش بازار را با رنگ زرد می بینیم که نزدیک آغاز معاملات روزانه وارد رنج شده است. و سپس در اولین دقیقه افتتاح بازار، جهش می کند. صعودی شده است، مگر نه؟

در نمودار فوق، این دقیقاً همان دقیقه اول باز شدن بازار است؛ این بار از منظر RTH به استثنای داده های حجم کم روز گذشته. در سمت چپ، عملکرد قیمت روزهای گذشته و توالی بسته شدن روزانه در این روزها را داریم. کندل آغاز امروز هم در سمت راست قابل مشاهده است که همچنان صعودی است؛ اما درست بعد از تراکم کندل های {بسته شدن} روز گذشته است.

اگر چنین ساختاری (متفاوت از انتظار شما) مانند نمودار بالا، در زمان باز شدن بازار ایجاد شود، بهتر است صبر کنید و منتظر بمانید. پس از باز شدن، شاهد نوسانات بالایی هستیم. احتمالاً یک روند صعودی داریم. اما تا زمانی که از منطقه بسته شدن روز قبل عبور نکند، نباید وارد معامله شد.

یا شاید بهتر از آن، مانند تصویر فوق، شکست کف قیمت {حمایت} روزانه.

در اینجا عملکرد قیمت را کمی بزرگنمایی می کنیم اما هنوز در نمودار 1 دقیقه ای هستیم. در این سطح خرید کمی افزایش می یابد اما قیمت زیاد بالا نمی رود. اگر قیمت بیشتر بالا رود، باید کمی بیشتر صبر کرد. اما اگر بازگردد و شکسته شود باید وارد معامله فروش شد و سطح هدفی را تعیین کرد.

نمودار بالا:  اشتباه. این ایده معاملاتی بسیار خوبی است. ساختار آغازین غلط اندازی مانند این همیشه سودده می باشد. اما باید به میزان خرید و فروش توجه کرد. معامله نزولی در 1. صعودی شدن قیمت در 2 و 3. در این میزان خرید بیش از حد انتظار بود. معامله صعودی در 4. ساختار BOF در کف قیمت زمان باز شدن. هدف قرار دادن سقف قیمت روزانه.

نمودار بالا: اشتباه. این ایده خوبی است اما گاهی اوقات بازار وفق مراد معامله گر حرکت نمی کند. معامله صعودی در 4. کسب سود جزیی در 5. سقوط شدید {بقیه معامله} در 6. اکنون زمان خروج است. مدیریت معامله مناسب ضرر را کاهش داد و معامله گر را بدون سود و ضرر گذاشت. در اینجا بازار در جهت خاصی حرکت نخواهد کرد. معامله گر باید صبر کند و منتظر بماند تا شرایط مطلوب تری فراهم شود.

ساختار فوق، علیرغم اینکه آغاز خوبی دارد اما مورد پسند نیست. در این ساختار می توان کسب سود جزیی کرد و سپس به دنبال ادامه روند بود. معامله نزولی در 7. کسب سود جزیی در 8. در کل سطح ورودی خوبی بود. اما زیاد هم مورد پسند نبود. استراتژی معاملاتی در اینجا صبر کردن و منتظر ماندن بود اما معامله گر از استراتژی خود پیروی نکرد و وارد معامله شد.

نمودار فوق: بنابراین باز هم اشتباه. در 9 وارد ضرر شد. اینجا نیز ادامه روندی وجود ندارد که البته مشخص است. و در زمان ناتوانی در شکست کف قیمت جدید روزانه باید معامله به کلی بسته می شد. بازار برای چند بار قصد حرکت به سمت پایین را داشت اما هر بار نتوانست به صورت نزولی حرکت کند. این معامله بسیار بدی بود. اما معامله گری همین است؛ تصمیم گیری ناقص در محیط پر شک و تردید. وظیفه معامله گر نیز همین است؛ اینکه بدون نقص نباشد و در بسترهای نامناسب و شرایط نابسامان دنبال سود باشد.)

تا اینجا معامله گر 3 بار پشت سر هم در اشتباه بود. اما به کلی با بازار ناهمسو نیست. هر سه معامله تا حدودی همسو با حرکت آغازین بازار بودند. اما معامله گر درباره حرکت بعدی بازار پیش بینی درستی انجام نداد. با این وجود، مدیریت ریسک مناسب سود جزیی را برای معامله گر به ارمغان آورد. پس از آن شرایط تغییر کرد. این ساختار متفاوتی است. می توانید ببینید که فشار صعودی قیمت را نگه داشته است. زیرا همه معامله گران کماکان معاملات فروش دارند.

نمودار فوق: درست. معامله خرید در 10. سود جزیی در 11. بسته شدن بقیه معامله در 12 زیرا مقاومت {سقف قیمت} روزانه هنوز شکسته نشده است.

نکات کلیدی:

  1. همیشه نمی توانید پیش بینی درستی داشته باشید. گاهی اوقات ایده معاملاتی شما اشتباه است. گاهی اوقات زمان بندی شما درست نیست. گاهی اوقات هم اجرای معامله را به درستی انجام نمی دهید.
  2. نقطه ورود خوب و مدیریت ریسک مناسب می تواند تضمین کند که حتی اگر پیش بینی اشتباهی کنید، باز هم ضرر زیادی متحمل نمی شوید و یا شاید هم به کلی ضرر نکنید.
  3.  یک معامله درست می تواند بیش از چندین معامله اشتباه را جبران کند.
  4. سود، حاصل از یک سری معاملات است؛ نه یک معاملات جداگانه. در معامله گری، نتایج معاملات جداگانه زیاد تاثیر گذار نیست (البته با این فرض که بیش از محدودیت ‌های مدیریت ریسک و سرمایه شما نباشند).

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *