برابری قدرت خرید (Purchase Power Parity یا PPP) نظریه اقتصادی است که برای مقایسه قدرت خرید ارزهای کشورهای مختلف استفاده میشود. این شاخص نرخ مبادله نظری است که نشان میدهد با چه مقدار ارز هر کشوری میتوانید مقدار یکسانی کالا و خدمات در کشور دیگری خریداری کنید.
در این مقاله به این موضوع اشاره شده استکه چرا دولتها از شاخص PPP برای مقایسه اقتصادها استفاده میکنند.
تعریف شاخص برابری قدرت خرید
محاسبه شاخص برابری قدرت خرید (یا آنگونه که تلفظ میشود: «پرچس پاور پریتی») مشخص میکند اگر تمام کشورها از یک ارز استفاده میکردند، خرید کالاها و خدمات چقدر هزینه داشتند. به بیان دیگر این شاخص نرخی است که یک ارز باید به آن مبادله شود تا قدرت خرید یک ارز دیگر را داشته باشد. برابری قدرت خرید مبتنی بر یک نظریهای اقتصادی است که بیان میکند قیمت کالاها و خدمات با گذشت زمان باید در بین کشورها برابر باشند.
مراودات تجاری در سطح بینالمللی به مردم این اجازه را میدهد با بهترین (کمترین) قیمت خرید خود را انجام دهند. با توجه به زمان کافی، این خرید مقایسهای (Comparison Shopping) منجر میشود قدرت خرید افراد مساوی یا برابر شود.
محاسبه شاخص برابری خسته کننده است. باید ارزش تمام اقلام به دلار آمریکا تبدیل شوند حتی اقلامی که در آمریکا به طور گستردهای در دسترس نیستند. برای مثال تعداد گاریهای گاو در آمریکا زیاد نیست و حتی اگر تعداد زیادی هم وجود داشته باشد بعید به نظر میرسد قیمت این کالا در آمریکا بتواند ارزش واقعی آن را که در مناطق روستایی ویتنام برای کشت برنج استفاده میشوند، نشان دهد.
بانک جهانی (World Bank) شاخص برابری قدرت خرید برای هر کشور را محاسبه میکند. این بانک نقشهای ارائه میدهد که نسبت PPP کشورها را با آمریکا مقایسه میکند.
برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه، PPP با استفاده مضربی از معیار نرخ رسمی ارز (OER) محاسبه میشود. در کشورهای توسعه یافته OER و PPP نزدیک به هم هستند چرا که استانداردهای زندگی این کشورها به آمریکا نزدیک است.
شاخص برابری قدرت خرید چطور کار میکند؟
اقتصاددانان از شاخص PPP برای مقایسه بازده اقتصادی کشورهای مختلف بهره میبرند. این شاخص را میتوان برای مشخص کردن بزرگترین اقتصاد جهان بکار برد. استفاده از نرخ مبادله PPP در کنار تولید ناخالص داخلی (GDP)، کمک میکند بتوانیم تصور دقیقتری از سلامت اقتصادی یک کشور داشته باشیم.
این مقدار نظری برای معاملهگران در بازار ارزهای خارجی (فارکس) و آن دسته از افرادی که در بازار سهام و اوراق کشورهای خارجی سرمایهگذاری کردهاند، مفید است چرا که به پیشبینی نوسانات در ارزهای بین المللی کمک کرده و ضعف احتمالی آنها را مشخص میکند.
در کشورهای نوپا، از شاخص برابری قدرت خرید برای تعیین نرخ ارز و پیشبینی نرخ واقعی آینده ارز استفاده میشود هر چند این کاربرد چندان رایج نیست.
مقایسه تولید یک کشور
بیشترین کاربرد شاخص برابری قدرت خرید در مطالعات اقتصاد کلان و در مقایسه با GDP است. از آن جایی که هر کشور ارز خودش را دارد شاخص GDP نمیتواند چندان دقیق باشد. شاخص برابری قدرت خرید، GDP کشورها را دوباره محاسبه میکند، چنان که گویی در ایالاتمتحده قیمتگذاری میشوند.
کتاب حقایق جهانی (The World Factbook)، شاخص برابری قدرت خرید را محاسبه میکند و بدین صورت تولید در کشورهای مختلف با هم مقایسه میشوند. این سازمان برای سال ۲۰۱۹ تولید ناخالص داخلی چین را ۲۲.۵ تریلیون دلار تخمین زد که نسبت به GDP آمریکا یعنی ۲۰.۵ تریلیون دلار، بسیار بیشتر بود. طبق شاخص برابری قدرت خرید، کشور چین بزرگترین اقتصاد دنیا را دارد.
طبق شاخص برابری قدرت خرید، کشور چین اکنون بزرگترین اقتصاد دنیا را دارد!
با این حال بدون در نظر گرفتن PPP نتیجه این مقایسه متفاوت خواهد بود. اگر GDP چین را به یوان اندازهگیری کنید و سپس نتیجه را با نرخ مبادله بازار به دلار آمریکا تبدیل کنید، GDP این کشور در سال ۲۰۱۹ تقریبا برابر با ۱۴.۳ تریلیون دلار خواهد شد.
باید در نظر داشت که تغییر در GDP به دست آمده ناشی از تفاوت هزینه زندگی در دو کشور است.
نکته: کتاب حقایق جهانی (The World Factbook) مرجعی است که هر ساله توسط سازمان سیا و به سبک سالنامه منتشر میشود. این مرجع حاوی اطلاعات متنوعی در مورد جغرافیا، جمعیتشناسی، حکومت، اقتصاد و ارتش کشورهای مختلف جهان است.
شاخص بیگمک
شاخص PPP این امکان را فراهم میکند تا کشوری را پیدا کرد، که در آن بتوان بیگمک (Big Mac) را با قیمت ارزانتری خرید کرد. در دسامبر سال ۲۰۲۰ در آمریکا هر بیگمک ۵.۶۶ دلار قیمت داشت و در چین همین ساندویچ ۲۲.۴ یوان فروخته میشد. با توجه به نرخ ارز در آن زمان، قیمت این ساندویچ حدود ۳.۴۷ دلار در چین میشد. با استفاده از شاخص بیگمک (Big Mac Index) میتوان قیمت ساندویچهای بیگمک را در ۵۵ کشور با یکدیگر مقایسه کرد.
این شاخص توسط اکونومیست (Economist) در سال ۱۹۸۶ معرفی شد و هر ساله توسط این مجله منتشر میشود.
برگرنومیکس (اقتصاد همبرگری یا Burgernomics) علم مطالعه شاخص بیگمک است که به وسیله آن میتوان به طور غیررسمی شاخص PPP را محاسبه کرد. مانند بسیاری از ساندویچهای دیگر نمیتوان بیگمک را صادر کرد و به همین دلیل قیمت این ساندویچ به نیروی کار داخلی و هزینه اجاره رستورانها در هر کشور بستگی دارد. از آن جایی که هزینه نیروی کار در چین نسبت به آمریکا کمتر است، تولید یک بیگمک در چین هزینه کمتری نسبت به آمریکا دارد.
به لطف استانداردهای مکدونالد (McDonald)، ساندویچ بیگمک تقریبا در تمام دنیا به یک شکل هستند و تنها به این دلیل که در چین هزینه تولید این ساندویچ ۲ دلار ارزانتر است قرار نیست بیگمک کوچکتری به شما فروخته شود. شاخص برابری قدرت خرید این مسئله را حل میکند. این شاخص ارزش کالاها و خدمات کشورها را بر اساس دلار آمریکا محاسبه میکند.
شاخص بیگمک میتواند در مورد هزینه زندگی اطلاعات بسیاری را به ما بدهد. اگر میتوانید به هر کشوری سفر کنید و تمایل دارید هزینه زندگی پایینی داشته باشید میتوانید از شاخص بیگمک استفاده کنید.
تاریخچه
شاخص PPP بعد از جنگ جهانی اول معرفی شد. قبل از این شاخص بیشتر کشورها از استاندارد طلا استفاده میکردند. در این روش نرخ تبادل ارز مشخص میکرد برای خرید مقدار معینی طلا چه مقدار از ارز آن کشور نیاز است. اما در طول جنگ اکثر کشورها استاندارد طلا را برای پرداخت هزینههای جنگ کنار گذاشتند. این کشورها پول مورد نیاز خود را چاپ کردند و موجب افزایش تورم شدند.
بعد از جنگ گوستاو کاسل، اقتصاددان سوئدی، پیشنهاد داد ارزش ارز هر کشور قبل از جنگ در نرخ تورم ضرب شود تا نرخ برابری جدیدی بدست آید. نظریه وی، اساس شاخص برابری قدرت خرید یا PPP را شکل داد.
نکته: استاندارد طلا (Gold Standard) یک سیستم پولی است که در آن واحد محاسبه اقتصادی استاندارد وزن ثابتی از طلا میباشد.
چرا در دنیایی با شاخص برابری قدرت خرید یکسان زندگی نمیکنیم؟!
شاخص PPP بر اساس قانون تک نرخی (Law of One Price) بنا شده است. از لحاظ تئوری زمانی که تفاوت بین نرخ ارزها در نظر گرفته شود، همه کالاها و خدمات قیمت یکسانی خواهند داشت. اما به چهار دلیل در دنیای واقعی چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
دلیل اول این است که هزینههای حمل و نقل، مالیات و تعرفههای مالیاتی هر کشور با کشور دیگر متفاوت است که این هزینهها میتوانند منجر به افزایش قیمتها شوند. کشورهایی که توافقات تجاری زیادی دارند معمولا تعرفههای صادرات و واردات کمتری دارند و قیمتها در این کشورها پایینتر است. همچنین در کشورهای سوسیالیست (Socialist) معمولا به دلیل مالیاتهای بیشتر، قیمتها در این کشورها بالاتر است.
دلیل دوم که به آن اشاره میکنیم این است که برخی موارد و خدمات مانند املاک و مستغلات و یا اصلاح موی سر را نمیتوان صادر کرد. تنها مسافران بسیار ثروتمند میتوانند قیمت خانهها در آمریکا و لندن را با هم مقایسه کنند.
دلیل سوم این است که هر فردی امکان دسترسی یکسان به مراودات تجاری را ندارد. برای مثال فردی که در روستایی در چین زندگی میکند، نمیتواند قیمت گاو را در سراسر دنیا با هم مقایسه کند. اما سایت آمازون (Amazon) و دیگر خرده فروشهای آنلاین، برابری قدرت خرید واقعی را حتی برای ساکنان روستایی فراهم میکند .
دلیل چهارم که باید در نظر داشت این است که هزینه واردات به میزان نوسانات نرخ ارز بستگی دارد. برای مثال زمانی که دلار آمریکا ضعیف میشود، آمریکاییها مجبور هستند پول بیشتری برای واردات هزینه کنند. بزرگترین محرک تغییرات نرخ ارز، بازار تبادل ارز خارجی یا فارکس است چرا که این بازار در ارزش نرخ ارز تغییرات زیادی ایجاد میکند. زمانی که معاملهگران تصمیم میگیرند ارز یک کشور را بفروشند، به طور موثر میتوانند هزینههای آن کشور را کاهش دهند.
منبع: TheBalance
بدون دیدگاه